هشت بهشت

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ هشت بهشت خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

چادرت را محکم بگیر


رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.

چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ،من میرم!

اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.

شاید هم جنازه ام پیدا نشه!

در دل مادر آشوبی به پا شد.

رضایت نامه را امضا کرد.

پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت.

-جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی .

بیهوش نشی هااا

چادرت را هم محکم بگیر!


[ بازدید : 359 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:39 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

عروسك باربيم نمار جمعه مي رفت !...


عروسك باربيم نمار جمعه مي رفت !...


عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...

دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..

و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...

خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم

که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...

باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد...

عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید....

اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....

مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...

و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....

فکر میکنید چی شد؟

زانوهای باربی ام شکست....

چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...

و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....

من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...

داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

لاکاشو پاک کردیم...

موهاشو بافتیم

مث خودم چادر سرش کردم

و نماز جمعه هم میرفت...

مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد..


[ بازدید : 353 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:38 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

پرسش اساسی


یک آزمون اساسی با سه پرسش اساسی(در ادامه مطلب)

برای ورود ابتدا این آزمون را انجام دهید

ناظر:خودتان و وجدانتان


[ بازدید : 387 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

ادامه مطلب

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:30 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

خدا کجاست




پیش از اینها فکر میکردم خدا خانه ای دارد کنار ابر ها


مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس خشتی از طلا


پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از از تاج او هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان نقش روی دامن او کهکشان




رعد و برق شب طنین خنده اش سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود از خدا در ذهنم این تصویربود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین خانه اش در آسمان دور از زمین

بود ،اما میان ما نبود مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت مهربانی هیچ معنایی نداشت


هر چه میپرسیدم از خود از خدا از زمین از اسمان از ابر ها

زود می گفتند این کار خداست پرس و جو از کار او کاری خطاست

هر چه می پرسی جوابش آتش است آب اگر خوردی جوابش آتش است

تا ببندی چشم کورت می کند تا شدی نزدیک دورت میکند

کج گشودی دست ،سنگت می کند کج نهادی پا ی لنگت می کند

تا خطا کردی عذابت می دهد در میان آتش آبت می کند

با همین قصه دلم مشغول بود خوابهایم خواب دیو و غول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم در دهان شعله های سرکشم

در دهان اژدهایی خشمگین بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم بی صدا در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من در نماز ودر دعا ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم همه از ترس بود مثل از بر کردن یک درس بود ..

مثل تمرین حساب و هندسه مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ مثل خنده ای بی حوصله سخت مثل حل صد ها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب دست در دست پدر راه افتادیم به قصد یک سفر

در میان راه در یک روستا خانه ای دیدیم خوب و آشنا

زود پرسیدم پدر اینجا کجاست گفت اینجا خانه ی خوب خداست

گفت اینجا می شود یک لحظه ماند گوشه ای ختوت نمازی ساده خواند

با وضویی دست ورویی تازه کرد گفتمش پس آن خدای خشمگین

خانه اش اینجاست ؟اینجا در زمین؟ گفت :آری خانه ی او بی ریاست

فرشهایش از گلیم و بوریاست مهربان و ساده و بی کینه است

مثل نوری در دل آیینه است عادت او نیست خشم و دشمنی

نام او نور و نشانش روشنی خشم نامی از نشانی های اوست

حالتی از مهربانی های اوست قهر او از آشتی شیرینتر است

مثل قهر مهربان مادر است دوستی را دوست معنی می دهد

قهر هم با دوست معنی می دهد هیچ کس با دشمن خود قهر نیست

قهری او هم نشان دوستی ست تازه فهمیدم خدایم این خداست

این خدای مهربان و آشناست دوستی از من به من نزدیکتر

از رگ گردن به من نزدیکتر آن خدای پیش از این را باد برد

نام او راهم دلم از یاد برد آن خدا مثل خیال و خواب بود

چون حبابی نقش روی آب بود می توانم بعد از این با این خدا

دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا می توان با این خدا پرواز کرد

سفره ی دل را برایش باز کرد می توان در بارهی گل حرف زد

صاف و ساده مثل بلبل حرف زد چکه چکه مثل باران راز گفت

با دو قطره صد هزاران راز گفت می توان با او صمیمی حرف زد

مثل یاران قدیمی حرف زد می توان تصنیفی از پرواز خواند

با الفبای سکوت آواز خواند می توان مثل علف ها حرف زد

با زبانی بی الفبا حرف زد می توان در باره ی هر چیز گفت

می توان شعری خیال انگیز گفت مثل این شعر روان و آشنا

تازه فهمیدم خدایم این خداست این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیک تر از رگ گردن به من نزدیک تر


قیصر امین پور


[ بازدید : 350 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:24 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

دعای سلامتی



[ بازدید : 363 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:20 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

ذکر



[ بازدید : 362 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:12 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

ای عشق.....



[ بازدید : 374 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 20:00 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

خدا عاشقتم.....



[ بازدید : 359 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 14 تير 1394 ] [ 19:54 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

خدایا...


Image result for ‫عکس متحرک به نام خدا‬‎

خدایا

من دلم قرصه

کسی غیر از تو با من نیست

خیالت از زمین راحت،که حتی روز روشن نیست

کسی اینجا نمیبینه،که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته،زمین دار مکافاته

فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم

که روزی باید از اینجا،بازم پیش تو برگردم

خدایا وقت برگشتن،یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرم آغوشت

اگه میشه منم جا کن


[ بازدید : 235 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 13 تير 1394 ] [ 23:12 ] [ a*b n*s t*h ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]